سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، دوست دارد به کارهای مباح عمل شود، همان گونه که دوست دارد به واجباتش عمل کنند .خداوند، مرا با دین راحت و آسان برانگیخت : دین ابراهیم . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
چهارشنبه 90 شهریور 9 , ساعت 3:40 صبح

 

عاشقان عیدتان مبارک بارد

 

 

 

بالاخره شب عید اومد شب مزد گرفتن شب خسته نباشی گفتن شب عیدی دادن شبی که

خدا به بنده هاش مباهات میکنه امشب آسمون زمین فرشته بارونه قراره تاصبح برا روزه دارا از

خدا طلب استغفار کنن امشب شبی یه که بنده ها میخوان مزد گرسنگیها وتشنگی

کشیدناشون وبگیرن مزد رو چشم گذاشتن فرمان خداشون و بگیرن همه اعضا وجوارحم شاهد

این فرمانبرداری هستن چشم میگه خدایا این بنده  بخاطر تو بیداری کشید واشک ریخت زبان

میگه این بنده اسم تو رو صدازد گوش میگه این بنده کلام تو رو شنید دست میگه این بنده

دستش در خونه تو بلند شد پامیگه این بنده تو خونه تو اومد قلب میگه این بنده فهمید اول و آخر

درهر جا ودر هر جایگاهی باشه در اوج وفرود در عزت ودر ذلت در آرامش ودر سختی باید در

خونه تو بیاد وهمیشه تو رو کنار خودش ببینه وقتی آرامش داره از شما بخواد که این آرامش واز

دست نده تو نگرانیهاش فقط تورو صدا کنه در اوج باید شاکر توباشه وبدونه تو به اون اوج دادی

درفرود بدونه نباید از دستگیری شما ناامید بشه اصلا باید بدونه امکان داره بعد هر اوجی فرودی

 باشه ومغرور نشه وبعد هر فرودی میتونه اوجی باشه ممکنه بعضی فرود ها مقدمه بعضی

اوجها باشه مثل بعضی وقتها که دلمون میشکنه بخدا نزدیکتر میشیم  بالاخره خدا رو درتمام

زندگیش به عنوان یه دوست ویک یار دلسوز ونگهبان همیشه بیدار کنارش احساس کنه آخ آخ آخ

این قلب بی زبون توی این ماه چه زبونی درآورده نمی دونم از پس این همه حرفای زیبا بر میاد

یا نه من که بهش امیدی ندارم چون سابقش خیلی خرابه چون این قلب چند ماه در میون کار

میکنه ازکارهاش موندم مات و حیرون موندم چطو زیبای حقیقی عالم وکه همه زیباها زیباییشون

واز اون میگیرن کنار این همه قیافه های درب و داقون میگذاره باور نکردنیه نه من موندم این گل

خشبو چطور کنار لجنزار مونده وبوی لجن نگرفته خدا چطور این همه شریک و کنار خودش

تحمل میکنه با چه امیدی تو دلم مونده باامید بازگشت من به امید روزی که بگم خدایا تو با همه

 فرق داری تو با لجن فرق میکنی تو از ناپاکیها دوری اصلا نمیدونم چه شباهتی بین گل و لجن

هست که این دوتا رو کنار هم قراردادم خنده داره نه؟

خنده تلخ من از گریه غم انگیزتراست             کارم از گریه گذشته است بدان میخندم

ولش کن یاد از این دل که نمی دونم اسمش وچی بزارم میکنم حالم از خودم بهم میخوره ولی

چه کنم برای حرکت امید لازمه من که نمی تونم به خودم امید بدم چون از خودم ناامیدم پس

بهتره سرمو بالا بگیرمو به انتظار نسیم رحمتش بشینم آخه شب عیده امشب در خونه کریم به

 روی همه بازه کریم یعنی کسی که قدرت داره زمین بزنه ولی از زمین بلند میکنه وبنده هاشو

می بخشه کریم نگاه نمیکنه بنده هاش برا مزد گرفتن چی آوردن کریم به کرامت وبزرگواری

خودش نگاه میکنه اصلا اگه رفتی پیش کریم عیبه بگی با خودم چیزی آوردم با دست خالی برو

درخونش بگو بایک دست خالی ولی با دلی پر امید اومدم بگو خدایا خودت اجازه دادی اسم

زیبای یا کریمو به زبون جاری کنم پس تا وقتی اجازه میدی با این اسم صدات کنم ناامید نمیشم

یاکریم امشب از شما میخوام عشقی از خودت تو دلم بندازی که دیگه کنارت هیچ معشوقی رو

نخوام ببینم تو رو قسم می دم به مظهر عشق پاکت یعنی امام زمان عجل الله تعالی فرجه

الشریف ناپاکیها رو از دلم پاک کن تا رد پای آقام و تودلم بتونم ببینم ...

        


دوشنبه 90 شهریور 7 , ساعت 2:17 صبح

وداع با ماه رمضان از زبان امام زین العابدین علیه السلام :

 

 

سلام بر تو ای بزرگترین ماه خدا وای عید دوستان وعاشقان خدا

سلام بر تو ای همنشین وهمنفسی که قدر ومنزلتش بزرگ وازدست دادنش بسیار دردناک

است وای مایه امیدی که دوریت رنج آور است .

سلام بر تو ای همدمی که چون رو کنی مارا مونس وشاد کننده ای و چون سپری شوی

وحشت به ما روی می آورد .

سلام بر تو ای یاوری که ما را در مبارزه با شیطان یاری دادی وای  همراهی که راههای احسان

 را آسان کردی .  

سلام بر تو ای همسایه ای که دلها  نزد تو نرم شد وگناهان نزد تو کم شد .

سلام بر تو که زمانت برای گناهکاران چه طولانی بود ودر دل مومنان چه هیبت وعظمتی

داشتی .

سلام بر تو که قبل از آمدنت در آرزویت بسر می بردیم وپیش از رفتنت در هجرانت محزون

هستیم .

 

گفتم که فراغ را نبینم دیدم                                      آمد به سرم از آنچه می ترسیدم

 

تا اومدم بگم سلام گفت

 

خداحافظ

 

کاروان رفت و من بی سروپا جا ماندم

دیدی آخر چه  سرافکنده و تنها ماندم

از ازل بر دل من مهر خجالت زده اند

آخر ازغصه بمیرم که چه رسوا ماندم


شنبه 90 شهریور 5 , ساعت 2:40 صبح

 

 

ما عاشقان حیدریم          مطیع امر رهبریم

 

ای رهبر آزاده               آماده ایم آماده

 

ما عاشقان راه خدا   با رهبر وپیر این راه   پیمان می بندیم که تنفر خود از راهزنان

 راه خدا اعلام داشته وبا این اعلان تنفر وانزجار به پرچمدار راه خدا ونگهبان این مسیر

 آقا صاحب الزمان بگوییم مولاجان مادر شما فرمودند مثل امام مثل کعبه است که مردم

 دور او می گردن نه کعبه دور مردم  پس این راهپیمایی حرکت بسوی ظهور شماست

 

پس مشتها گره کرده می گوییم:

 

مرگ بر آمریکا                                    مرگ بر اسراییل

مرگ بر منافقین و کفار   


یکشنبه 90 مرداد 30 , ساعت 3:18 صبح

   

فزت ورب الکعبه

بخدای کعبه رستگار شدم

 

ای عزیز پای درد دل مولات امیرالمومنین می شینی

ترجمه خطبه 28 نهج البلاغه

پس از حمد وستایش الهی همانا دنیا روی گردانده و وداع خویش را اعلام داشته است وآخرت به ما روی آورده وپیشروان لشکرش نمایان شده آگاه باشید امروز روز تمرین وآمادگی وفردا روز مسابقه است پاداش برندگان بهشت وکیفر عقب ماندگان آتش است آیا کسی هست که پیش از مرگ از اشتباهات خود توبه کند آیا کسی هست که قبل از فرارسیدن روز دشوار قیامت اعمال نیکی انجام دهد آگاه باشید هم اکنون در روزگار آرزوها یید که مرگ را در پی دارد پس هرکس در روزگار آرزوها پیش از فرارسیدن مرگ عمل نیکو انجام دهد بهرمند خواهد شد ومرگ اورا زیانی نخواهد شد ومرگ او را زیانی نمی رساند وآن کس که در روزهای آرزوها پیش از فرارسیدن مرگ کوتاهی کند زیانکار ومرگ او زیانبار است همانگونه که به هنگام ترس وناراحتی برای خداعمل می کنید در روزگار خوشی وکامیابی نیز عمل کنید آگاه باشید هرگز چیزی مانند بهشت ندیدم که خواستاران آن در خواب غفلت باشند ونه چیزی مانند آتش که فراریان آن چنین در خواب فرو رفته باشندآگاه باشید آنکس را که حق منفعت نرساند باطل به او زیان خواهد رساند وآن کس که هدایت راهنمای او نباشد گمراهی اورا به هلاکت خواهد افکند آگاه باشید به کوچ فرمان یافتید وبرای جمع آوری توشه آخرت راهنمایی شدید همانا وحشتناکترین چیزی که بر شما می ترسم هواپرستی وآرزوهای دراز است پس از این دنیا توشه بر گیرید تا فردا خود را با آن حفظ نمایید.


دوشنبه 90 مرداد 24 , ساعت 2:44 صبح

نیمه شب شب سیزدهم ماه رمضونه ساعت 2ونیم بامداد از درونم یکی داره منو صدا می زنه  
 میگه توهم بیا باهام حرف بزن حالا که مهمونی عمومیه تو هم بیا
وقتی مشکلات همه وجودت گرفته بهترین راه اینه بنده من بامن حرف بزن از مشکلاتت بگو از گرفتاریات بگو از مصیبت هایی که خودت برا خودت درست کردی برام بگو
نه بخاطر اینکه من از مشکلاتت خبر ندارم من ازگرفتاریات اگاهم توی این عالم اگه کسی بفکرت باشه منم اگه کسی بتونه نجاتت بده منم اگه کسی بتونه از غصه ها ونگرانیها وترسها بیرونت بیاره منم اگه کسی واقعا تو رو برا خودت بخواد منم
 اخه من خدای توام من خالق توام من تو رو به عالم وجود اوردم با عشقی که بهت داشتم ودارم بزرگت کردم این عشق و می تونی تو دل پدر ومادرت پیدا کنی منم که دارم باهات عشق بازی می کنم می بینی هر چی به پدر و مادرت بدی می کنی تو رو دور نمی اندازند نمی تونن دورت بندازن دست خودشون نیست منم که تو دلشون فرمانروایی می کنم  تازه یک هفتادم محبتم به بنده هامو به پدر ومادر دادم
منم که تو رو بین اطرافیا و دوستا عزیز کردم منم که همیشه ازسر بلندی تو خوشحال می شم منم که وقتی همه تنهات میذارن همیشه کنارتم منم که تو سختیها اولین کسی هستم که با همه عشقم به تو اماده ام تا کمکت کنم ولی اخرین نفری هستم که صدام می کنی تازه اگه صدام کنی اماهیچوقت ازت دلگیر نمی شم
یادته داشت ابروت می رفت من نذاشتم یادته می خواست ماشین بهت بزنه من نذاشتم یادته داشتی می رفتی سمت لغزش من نزاشتم یادته ...
بااین کمک ها میخواستم بهت بگم همیشه کنارتم باهمه عشقی که بهت داشتم ودارم همه رو دیدی ولی من و ندیدی اخرشم گفتی عجب شانسی داشتیم

 یک عمر خواستم بهت بفمونم چقدر دوست دارم به امید اینکه یکبار توهم بهم بگی منم دوست دارم
 من خدا هم پیش ملایکم به داشتن بنده ای مانند تو افتخار کنم بگم ملایکه این بنده من ارزش محبت هامو می فهمه این بنده ارزش دوست داشتن ومی دونه

اما بگم بنده من اگه نخواستی بفهمی من چقدر دوست دارم هیچ از عزتم کم نمی کنه من غنی وازهر چیزی بی نیازم من خداشدم تا بنده هام و دوست داشته باشم  من خدا شدم تا بی منت دست بنده هامو بگیرم اصلا من خداشدم تادر مقابل مخالفت بنده هام به اونا محبت کنم اخه من خدام می تونم زمین بزنم ولی از زمین بلند می کنم می تونم آبرو ببرم ولی پرده پوشی می کنم ...   



لیست کل یادداشت های این وبلاگ